my god is different from your god
my halal is different from your haram
but
my mind is full of humanity
and my heart full of kindness
i grew up in a city where you it’s guardian
i’m familiar with cardamom and mohammadi flower
food offering also my preference
i too wanted to be the guardian of my alley one day
but your bitter language drove me out the city
reason
your mind is full of god
and my mind full of humanity
خدايم با خدايت فرق دارد
حلالم با حرامت
اما
فكرم پر از انسانيت است
و دلم پر از مهربانى
درشهرى كه تو نگهبانش بوده اى بزرگ شده ام
مشامم با هل و گل محمدى آشناست
قيمه نذرى نيز ترجیح من است
من نيز مى خواستم روزى نگهبان كوچه ام باشم
اما زبان تلخت مرا از شهر راند
چرا كه
تو فكرت پر از خداست
و من فكرم پر از انسانيت است